۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه

حکومت اسلامی، ولایت فقیه ونصب وعزل رئیس جمهور

درسالهای دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ علمای شیعه درگیراین مسئله بودند که چه نهادوچه شکل حکومتی بجای حکومت سلطنتی میتواند حامی وپشتیبان مذهب شیعه وشیعیان باشد. علمای شیعه ازعصرصفوی تاپیش از انقلاب ۱۳۵۷ به استثنای دوره کوتاه اوایل انقلاب مشروطه حامی وپشتیبان سلطنت وحکومت شاهی بودند.
خمینی که درسالهای ۵۰ درتبعیددرنجف بسرمی برد، یکی ازمؤثرترین وبحث آفرین ترین پاسخ رابأین مسئله ارائه داد. اودرسری درس های خویش درسال ۱۳۵۰ که بعددرکتاب «حکومت اسلامی» منتشرشد، یک مدل جدیدی رابرای دولت وحکومت شیعه عنوان کرد.
استدلال خمینی این بودکه خدا اسلام را فرستاده برای اینکه درجامعه به اجراگذشته شود. به عبارت دیگر «حکومت اسلامی»فرمانی است که ازطرف خدا صادرگردیده و ازآنجا که هیج کسی بغیرازعلمای دین، اسلام ومذهب شیعه رابه درستی وکمال نمی شناسد، علمابرای اجرای این فرمان الهی، وظیفه دارند که بر امت مسلمان حکومت کنند. بدین ترتیب تئوری «ولایت فقیه» و حکومت علما مطرح شد.
نظریه ولایت فقیه خمینی درواقع شدیدأ ازنظریه «شاهان فیلسوف» یا «حکمروانان فیلسوف» افلاطون که در کتاب «جمهوری» او عنوان گردیده الهام گرفته است. افلاطون می نویسد: «تازمانی که فیلسوف ها مانندشاهان به حکومت نرسند....تازمانی که قدرت سیاسی وفلسفه ادغام نشده اند...نه شهرها ازبدی وتبهکاری درامان خواهندماندونه حتی بشریت».
ازروحانیان همطرازخمینی تعدادبسیاری بااین نظریه مخالفت کردند. مهمترین وبانفوذترین روحانی مخالف این نظریه آیت الله ابولقاسم خویی دبیرواستاد آیت الله سیستانی بود. خمینی وخویی هرکزرابطه خوبی با هم نداشتندوهمیشه ازهم فاصله می گرفتند. خویی معتقدبودکه «ولایت فقیه» یک ابداء ونوآوری در مذهب و قانون شیعه است وهیچ جادرقرآن و شریعت نمی توان نکته واثری دراین رابطه یافت. ازطرفداران خویی درایران می توان ازآیت الله العظمی کاظم شریعتمداری نام بردکه بعدازانقلاب خلع لباس شد. چیزی که درتاریخ بی سابقه بودوهیچ شاهی به خودچنین جرأتی رانمیداد.
اصل ولایت فقیه پس ازانقلاب اسلامی در قانون اساسی ایران درج شدودرنظام سیاسی ایران نهادی گردید. اصل ۱۱۰ قانون اساسی وظایف ولایت فقیه رابه تمامی شؤن سیاسی کشور گسترش داده به طوری که نظیرآن رافقط در نظامهای دیکتاتوری مطلقه میتوان یافت. اصل ۱۱۰ وظایف واختیارات رهبری راچنین تعیین می کند:
  • نصب عالیترین مقام قضایی کشور
  • فرماندهی کلی نیروهای مسلح به ترتیب زیر:
    • نصب و عزل رییس ستاد مشترک
    • نصب و عزل فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
    • تشکیل شورای عالی دفاع ملی
  • تعیین فرماندهان عالی نیروهای سه گانه به پیشنهاد شورای عالی دفاع
  • اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروها به پیشنهاد شورای عالی دفاع
  • امضای حکم ریاست جمهور پس از انتخاب مردم
  • عزل رییس جمهور با در نظر گرفتن مصالح کشور، پس از حکم دیوان عالی کشور به تخلف وی از وظایف قانونی یا رأی مجلس شورای ملی به عدم کفایت سیاسی او
  • عفو یا تخفیف مجازات محکومین، در حدود موازین اسلامی، پس از پیشنهاد دیوان عالی کشور
پس از اعمال اصلاحات در قانون اساسی درسال ۱۳۶۸ اختیارات زیر به اصل ۱۱۰ افزوده شد:
  • تعیین سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام
  • نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام
  • فرمان همه‏پرسی
  • نصب و عزل و قبول استعفای‏ رییس صدا و سیما
  • حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه
  • حل معضلات نظام که از طرق عادی قابل حل نیست، از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام
درقانون اساسی سال ۱۳۶۸ واژه ولایت امر به ولایت مطلقه تغییریافت و مسئولیت هماهنگی میان قوا نیز از رییس جمهوری گرفته و به ولی مطلقه اهداگردید.

همانطورکه مشاهده میشود عزل وتأییدرئیس جمهورازاختیارات ووظایف ولی فقیه است.
اشتراک/پست Balatarin

۱۳۸۸ تیر ۷, یکشنبه

ازدواج دیرینه مصباح یزدی بااحمدی نژاد

درحال حاضریکی ازقدرتمندترین روحانیان شیعه مقیم قم آیت الله محمدتقی مصباح یزدی هست. یک روحانی بانفوذوفوق العاده محافظه کارکه دربین پاسداران وسازمانهای وابسته مثل بسیج خیلی طرفدارداره. مصباح یزدی درانتخابات سال ۱۳۸۴ تنهاروحانی بودکه برای حمایت ازاحمدی نژادفتوی داد.
بعدازانتخاب احمدی نژادآقای مصباح یزدی اعلام کردکه حکومت احمدی نژاد اولین حکومت حقیقتأاسلامی در ایران است ودیگرنیازی به برگزاری انتخابات درایران نیست. درنظراو«جمهوری اسلامی» یک مفهوم ذاتأ متضاد است وبایدجایش رابه «حکومت اسلامی» بدهد.
اشتراک/پست Balatarin

مقدمه: چرادوباره وبلاگ؟

درسال ۲۰۰۷-۲۰۰۶ من با یکی ازدوستانم یک وبلاگ داشتم که در اون در باره مسائل خاورمیانه می نوشتیم. البته مطالب درج شده در اون بیشتر ازکتاب هاومقالات مختلفی بود، که در رابطه بامسائل خاورمیانه می خواندیم. مسائلی چون چگونگی شکل گرفتن دولت اسرائیل، وضعیت فلسطینی هادرمناطق اشغالی، حمله نظامی آمریکابه عراق، فراکسیون هاواحزاب مختلف درعراق ، سیاست هسته ای ایران وخیلی چیزهای دیگر. وبلاگه به زبان انگلیسی بودوبرای همین شاید زیادخواننده پیدانکردوکلأ تجربه موفقی نبود. درسال ۲۰۰۷ هم بعدازاینکه مقامات در ایران وبلاگ مارافیلترکردند، دیگرشوق وانگیزه ای برای ادامه دادن نماند وآنرامتوقف کردیم.
جریانات این دوسه هفته اخیردرایران، بارهامرابه فکرانداخت که دوباره کار وبلاگ نویسی روشروع کنم. اماهرباربه خودمی گفتم که باوجود دههاهزاروبلاگ فارسی زبان، چه نیازی است به یک وبلاگ دیگر. اماتوی این چندروزاخیرآنقدراتفاقات ایران مرامنقلب کردکه دیگرنتوانستم ساکت بمانم وخودرامتقاعدکردم که یک تلاش دیگری کنم. اعتراف می کنم که ابتکاراین وبلاگ نه بخاطراحساس ضرورت چنین وبلاگی، بلکه بیشتربواسطه ارضای تیازهای درونی خودمن هست. وامیدوارم که دراین میان یک سهمی هم اگرچه بسیارناچیزدروقایع آینده درایران پیداکنم.
موفق وپیروزباشید.

کنجکاوان و علاقه مندان میتوانندوبلاگ پیشین من رودرآدرس زیرمشاهده کنند:
http://middle-easterner.blogspot.com
اشتراک/پست Balatarin