۱۳۸۸ مرداد ۹, جمعه

دعوای پدروپسر یا جنگ قدرت ؟!

مقدمه
همه دعواومرافه هاظاهراازانتصاب رحیم مشایی به عنوان معاون اول رئیس جمهورشروع شد. احمدی نژادبااینکه میدانست که اصولگرایان درون حاکمیت به رهبری خامنه ای تمایل وتوافقی درنصب این فردبه هیچ سمت مهمی در دولت ندارند، بااین حال باانتصاب اوسعی کردکه اصولگرایان رادرمقابل عمل انجام شده قرارداده ویکی ازمهمترین مهره های خودراکه درطراحی ومهندسی کردن انتخابات وسرکوب جنبش ۲۲ خردادواصلاح طلبان نقش مؤثری داشت رابه عنوان معاون اول خودانتخاب کند. درحقیقت میتوان آغازتهاجم احمدی نژاددرقبضه کامل قوه مجریه راازعزل پورمحمدی وزیرکشورکه ازنزدیکان بیت رهبری بوددانست.
اصولگرایان ودردرجه اول خامنه ای که تاکنون هزینه اصلی مقابله بااصلاح طلبان ومردم راپرداخته اند، این بارحاضرنشدندکه همچنان مسافرساکت ماشین بی ترمزوبی فرمان احمدی نژادباشند، وتصمیم گرفتندکه بایک گوشمالی به اوبفهمانندکه دراین میان حرف اول وآخرراچه کسی می زند.
عکس العمل اصول گرایان بانامه کوتاه خامنه ای به احمدی نژادمبنی برکنارگزاری مشایی شروع شد، چیزی که قانوناخارج ازمحدوده اختیارات رهبری است. سکوت وعدم اجرای دستوررهبری ازطرف احمدی نژاد، روزنامه کیهان سخنگوی بیت رهبری رابرآن داشت که درمقاله ای احمدی نژادرابه عدم داشتن آگاهی ودانش کافی متهم کرده، و اورابه اثبات ولایت مداری وسرسپردگی به رهبرفراخواند. درهمین ضمن احمدخاتمی عضوهیئت رئیسه مجلس خبرگان وامام جمعه موقت تهران برکناری مشایی رایک آزمون ولایت مداری توصیف کرد.
بعدازتکذیب نامه خامنه ای ازطرف دفتررئیس جمهوری، این نامه انتشارعمومی پیداکرده ودرصداوسیمانیز انعکاس یافت، وبعدازآن ۲۰۰ نفرازنمایندگان مجلس درنامه ای به احمدی نژادبه تعلل اودربرکناری مشایعی انتقادکرده واورابه اجرای دستوروحکم حکومتی رهبرفراخواندند.
سرانجام بعداز ۶ روزتأمل، احمدی نژادبه حکم رهبرتن داده ومشایی راازعنوان معاون اول عزل واورارئیس دفترخودکرد. جالب توجه است که احمدی نژاد در نامه کوتاهی که در جریان پذیرش استعفا و نه برکناری رحیم مشایی خطاب به خامنه ای ارسال کرد بدون ذکری ازدستوراو گفته بود که این حکم را "براساس اصل ۵۷ قانون اساسی" پذیرفته است.
مقابله احمدی نژادبه این تهاجم اصولگرایان، برکناری محسن اژه ای وزیراطلاعات وابلاغ عزل صفارهرندی وزیرارشادبودکه هردواز دست نشاندگان بیت رهبری دردولت بوده اند.

درپشت پرده چه می گذرد ؟

واقعیت اینست که اتحادوهمکاری بانداحمدی نژادومصباح یزدی وبخشی قابل توجهی ازسپاه پاسداران بااصول گرایان که قدرت اصلی حکومتی راتشکیل میدهندوبررهبری، قوه قضائیه ومقننه وصداوسیمااحاطه دارند، یک اتحادتاکتیکی و نه استراتژیک هست. گروه احمدی نژادومصباح یزدی اصولابه اصل رهبری وولایت فقیه اعتقادی نداشته ومعتقدند که بین مسلمانان وامام زمان هیچ واسطه ونایبی وجودندارد. بی دلیل نیست که احمدی نژادهدف خویش راتحویل این نظام به صاحب اصلی آن یعنی امام زمان اعلام می کندو سرلشکر سیدحسن فیروزابادی رئیس ستادکل نیروهای مسلح، باامام زمان بدون دخالت رهبربه نامه نگاری می پردازد.

ازدیداصول گرایان، احمدی نژادیک مهره گذاروموقتی است که درطول ۴ سال گذشته ودرجریان بحبوحه فعلی استفاده های زیررابرای آنهادارد:
  • بازگشت وخنثی سازی دستاوردهای ۸ ساله دولت خاتمی درسیاست داخلی وخارجی کشور
  • سیاست عدم همکاری باغرب درزمینه فعالیتهای هسته ای وپیشبردکشوربه طرف یک قدرت هسته ای
  • انحراف افکارعمومی دنیاازمسئله حقوق بشردرایران
  • مهاروسرکوب جنبش ۲۲ خرداد
  • خنثی سازی وحتی المقدوربرکناری آرام وتدریجی عناصرمهمی از گروه «محافظه کاران مدرنیست» همچون لاریجانی ورفسنجانی ازقدرت
بانداحمدی نژادکه به این مسئله اذعان دارددرصددمقاومت درگذرابودن این اتحاد بوده ودرتلاش برای بدست آوردن سهم هرچه بیشتری درحاکمیت هستند، بطوری که برکناری ایشان ازصحنه قدرت درآینده آسان نباشد. پوپولیسم احمدی نژادوتلاش اوبرای کسب محبوبیت دربین اقشارپایین وروستانشین کشورنیزدرراستای همین هدف است.
آنچه که عکس العمل شدیداصول گرایان رابه انتصاب مشایی برانگیخت، درواقع احساس خطری ازجانب آنان به تلاش احمدی نژاددرصددقبضه کامل قدرت اجرائی کشوراست، چراکه مشایی ازنزدیکترین وبامحرمترین یاران احمدی نژادبوده وازافرادمؤثر، متهوروبی اعتنابه رهبری وروحانیت اطراف ایشان است.
ازطرف دیگرمیتوان به جرأت گفت که بعدازحمایت بی پرده خامنه ای، شورای نگهبان ودیگرعناصراصول گرا ازنتیجه انتخابات ورِیاست جمهوری احمدی نژاد، بحران مشروعیت انتخابات ودولت، اکنون به حساب آنان نوشته شده وهزینه اصلی مهاروسرکوب جنبش ۲۲ خرداد واصلاح گرایان راخامنه ای وحامیانش می پردازند. دراین میان احمدی نژادهم بادرایت وسکوت نسبی خویش حسن وقبح اعمال خویش رابه پای پشتیبانی رهبروشورای نگهبان ازخویش نوشته وآنهارادرصف اول مقابله باجنبش مردم قرارداده است.

آنچه که مسلم است، اینست که علیرغم همسویی این دوجریان درخیلی از مسائل سیاسی وکشوری، جدال برسرسهم هرچه بیشتردرحوزه قدرت یکدیگرهمچنان ادامه خواهدیافت. لیکن این جدال درعین نیازبه یکدیگر ودرچهارچوب یک نوع وحدت مصلحتی صورت گرفته، واین دوجریان بدون شک درمقابله باجنبش مردم واصلاح گرایان همچنان جبهه واحدی خواهندداشت.
اشتراک/پست Balatarin

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر